مشکلات عديده آموزش مجازي در دوران کرونا خانواده ها را موظف ميکند که براي جلوگيري از هرز رفتن استعداد فرزندانشان خود به ميدان بيايند و مدارس را ياري دهند؛ لذا پيشنهاداتي مطرح مي شود به اميدي که منشاء اثر شود.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ طبق دستور العمل وزارت آموزش و پرورش مدارس ابتدايي و متوسطه اول از فردا (دوشنبه اول آذر1400) آموزش حضوري را آغاز و به مدارس خود خواهند رفت. پيش از اين مدارس دوره متوسطه دوم از 15 آبان به مدارس رفته و آموزش حضوري خود را آغاز کرده اند.
اين در حالي است که امروز کمال حيدري معاون وزير بهداشت در گفت و گويي با خبرگزاري مهر با بيان اينکه نگران بازگشايي مدارس هستم؛ گفته بود: اگر بنا است پروتکلهاي بهداشتي رعايت نشود و همه دستگاهها پاي کار نيايند، نميتوان اميدوار بود شرايط کرونايي کشور بهتر شود.
معاون بهداشت وزارت بهداشت در ادامه خاطر نشان کرده بود: يکي از دغدغههاي من، بحث بازگشايي مدارس و دانشگاهها است. اگر واقعاً نظارت نکنيم و دستورالعملها را جدي نگيريم، هر آن ممکن است شرايط بدي را تجربه کنيم.
با اين وجود هرگونه نقد بر بازگشايي مدارس يکطرفه رفتن به قاضي است و از فرط تکرار موضوعي نخ نما شده است؛ چرا که در دو سال گذشته عملا اثبات شد که نه آموزش حضوري مدارس از زيرساخت هاي قابل قبولي برخوردار است و نه قاطبه دانش آموزان و خانواده هاي آنها ميتوانند در امر آموزش مجازي مديريت معقولي داشته باشند و به فرزندان خود مشاوره دهند.
شاهد مثال اين بحث هم افت تحصيلي دانش آموزان است. موضوعي که از سوي سازمان هاي مختلف گزارش شده است و نسبت به ادامه روند اين گونه آموزش و آينده دانش آموزان هشدارها داده شده است که اشاره به جزئيات اين آمارهاي هم در حوصله اين نوشتار نمي گنجد؛ اما مسلم آن است که دانش آموزان در دوران کرونا و طي آموزش مجازي دچار افت تحصيلي شده اند و از مسئولان مملکتي تا اولياي دانش آموزان بر اين حقيقت اذعان دارند.
اما واقعيت اين است که کشور ما در شرايط خاص اقتصادي به سرمي برد و امکان هزينه کردهايي که برخي از کارشناسان در مواضعي يکسونگرانه با گوشه چشمي به کشورهاي غربي ترسيم و توصيف ميکنند؛ وجود ندارد.
حال بخشي از اين بحران اقتصادي به واسطه جنگ اقتصادي و تحريم هايي است که عليه کشورمان در جريان است و بخش ديگر آن به واسطه سوءمديريت و سوءاستفاده هايي است که دولتمردان و دولت هاي گذشته از خود به يادگار گذاشته اند.
حال واقعيت موجود و منبعث از دو عامل فوق، کمبود بودجه و سرانه و پول و اعتبار است که در وزارتخانه اي عريض و طويل همچون آموزش و پرورش که ديواري همواره کوتاه تر از ساير وزارتخانه ها داشته، به مراتب نمودي آشکارتر دارد.
در يک کلام «کمبود» در وزارت آموزش و پرورش؛ نه تنها به بودجه و اعتبارات پيشتر اشاره شده مربوط مي شود؛ بلکه از کمبود معلم و مربي بهداشت، گرفته تا فضاي آموزشي و مواد گند زدا و اقلام بهداشتي دوران کرونا تعميم پيدا ميکند.
حال سوال اساسي اين است که با اين واقعيت مسلم چه بايد کرد؟ آيا راه حل اين است که آموزش و پرورش را به صلابه بکشيم با اين نگاه که اين وزارتخانه موظف به تامين منابع و تهيه اقلام بهداشتي مانند ماسک و الکل و فراهم کردن کلاس هاي درس پنج نفره و 10 نفره است و چون اين درخواست محقق نشده؛ ما از فرستادن فرزندانمان به مدارس خودداري کنيم؟
گرچه اين بحث در رسانه هاي بيگانه به بهانه سلامت دانش آموزان مطرح است؛اما واقعيت مسلم آنست که دشمنان در نقشه هاي منسجم توان و بنيه علمي کشور را نشانه رفته اند و به انحراف استعدادهاي دانش آموزان در دهه هاي آتي اميد فراوان دارند و براي اين هدف هزينه هاي بسياري متحمل شده اند که شرح آن حکايت زيره به کرمان بردن است!
اما در نقد آموزش مجازي همن سوال بي پاسخ کفايت مي کند که والدين چند درصد از دانش آموزان ما توانايي کمک و مشاوره تحصيلي به فرزندان خود را دارند؟ حال خانواده اي که امکان کمک و مشاوره دادن به فرزند خود را ندارد، چگونه بايد ابهامات درسي فرزند خود را رفع کند. از سويي به واسطه محدويت هاي موجود بايد انصاف داد که معلمان گرانقدر نيز امکان رفع اين ابهامات را بصورت تام و تمام ندارند.
اما با اين وجود و بر فرض محال خانواده 15 ميليوني دانش آموزان همگي توان مشاوره و کمک به فرزندان خود را داشته باشند و به بهترين نحو ممکن بتوانند حوزه «آموزش» را محقق و ابهامات درسي فرزندان خود را رفع کنند؛ پس تکليف «پرورش» چه مي شود؟ مگرنه اين است که هر دانش آموز بصورت توأمان بايد از لحاظ «آموزش» و «پرورش» رشد کنند و بالنده شوند؟ مگر مأموريت وزارت آموزش و پرورش تعليم و تربيت نيست؟ پس با چنين وضعي تنها به آموزش مجازي بسنده شده؛ آنهم آموزشي ناقص و پر ابهام! از سوي ديگر به واسطه تخطئه شدن ناخواسته حوزه «پرورش»، دانش آموزي تربيت نمي شود و پرورش نمي يابد و اين نقصان به ظاهر ساده موجب مي شود در آينده چنين دانش آموزاني در ارتباطات اجتماعي با مشکلات فراواني روبرو شوند.
اما وقتي دانش آموز در مدرسه حضور پيدا کنند، در برخورد، بازي و حتي تنش هاي خاص اين دوره با همکلاسي ها و ساير دانش آموزان به اکتساب فرهنگ اجتماعي خواهد پرداخت، که اين فرهنگ براي زندگي آينده هرانساني از اهم واجبات است.
با اين اوصاف و با توجه به جميع مشکلاتي که وزارت آموزش و پرورش با آن دست به گريبان است، چند پيشنهاد در راستاي تسهيل و تسزيع در برگزاري کلاس ها مطرح مي شود که در ادامه بصورت ضمني به آنها اشاره خواهد شد؛
يکم: براي محقق شدن تراکم کم مدارس و کلاس ها گذشته از چند شيفته کردن کلاس ها بهتر است روزهاي تعطيل پنجشنبه و جمعه نيز به روزهاي هفته اضافه شود تا به اين صورت بخشي از کمبود فضاهاي آموزشي به ويژه در کلانشهرها و مخصوصا تهران را مرتفع کرد.
دوم: معلمان هر مدرسه در دو روز پنجشنبه و جمعه بصورت شيفت بندي درمدارس حضور پيدا کنند و مديران مدارس با کمک انجمن اولياء و مربيان از تخصص والدين دانش آموزان براي تدريس کلاس هاي پنجشنبه و جمعه کمک کرد.
سوم: بهتر است در روزهاي پنجشنبه و جمعه برخي از دروس مانند ورزش و هنر يا کلاس هاي رفع ابهام که چند کلاس يک پايه تحصيلي امکان حضور در آن را داشته باشند، برگزار شود که در اين صورت مدارس ميتوانند با کمک گرفتن از اولياء دانش آموزان چنين کلاس هايي را برگزار کنند.
چهارم: در دوره کرونا يکي از نيازهاي اساسي مدارس وجود مربيان بهداشت است. رديف شغلي اي که در دوران قبل از کرونا کار و خدمتي اساسي نداشت و بعضا يک مربي بهداشت در روز چند مدرسه را پوشش ميداد. اما با ظهور بحران کرونا نياز به مربيان بهداشت در صورت آموزش حضوري بيتشر از معلمان مورد نياز است؛ لذا از آنجايي که رعايت بخشي از پروتکل هاي بهداشتي مانند رعايت فاصله اجتماعي براي دانش آموزان به ويژه دانش آموزان پايه هاي ابتدايي که فراموشکار و بازيگوش ترند؛ نياز به مراقبت و تذکر مداوم دارد و از سويي کمبود مربيان بهداشت در اين زمينه مانع و رادع به نظر مي رسد، بهتر است مدارس با دعوت از برخي والدين که توان همکاري در اين زمينه را دارند، اين معضل را حل کند.
پنجم: حضور خيرين در آموزش و پرورش بيشتر در حوزه ساخت مدارس و نوسازي هاست؛ درحاليکه آموزش و پرورش و حتي مدارس بصورت خودجوش مي توانند با دعوت از خيرين حوزه سلامت و طرح مشکل بودجه جهت تامين اقلام بهداشتي عملا از آنها کمک بگيرند؛ چرا که تا اين زمان سرپرست آموزش و پرورش به رغم دستور فعاليت کلاس ها هنوز خبري از تامين سرانه اي با هدف تهيه و تأمين مواد ضدعفوني کننده و گندزدا براي مدارس نداده است و به جاي پاسخ تنها به سکوت بسنده کرده است؛ اين ضعف دستگاه هاي متولي را موظف مي کند که در اسرع وقت وزيري انتخاب کنند تا بتواند دستوراتي معقول و مقبول صادر و ابلاغ نمايد.
حرف آخر
در خاتمه ذکر دو نکته ضروري به نظر مي رسد؛ اول آنکه فعاليت مدارس در روزهاي پنجشنبه و جمعه به معناي حضور دانش آموزان و معلمان در تمام هفته ها و بصورت پيوسته نيست؛ بلکه ممکن است طبق برنامه ريزي مدارس يک دانش آموز يا معلم در هر ماه و يا سه هفته يکبار در پنجشنبه يا جمعه در مدارس حضور پيدا کند. اما نکته دوم اين است که پيشنهادهاي فوق بصورت ايده اي اوليه مطرح شده و در صورت طرح در اتاق فکر و يا جلسات تخصصي حوزه بازگشايي مدارس مي تواند با در نظر گرفتن جميع جهات بصورت دستورالعمل هايي تدوين و براي اجرا به مدارس ابلاغ شود.
انتهاي پيام/